ادبیات كودكان و نقش آن در تثبیت شخصیت آنان
در آغاز باید دید كه ادبیات كودكان چیست؟ به تعبیری می توان گفت ادبیات كودكان متون نو و تازه ای هستند كه دربردارنده درون و محتوای راستین واژه ها برای كودكانند. واژگانی كه به منظور تربیت فردی و اجتماعی آنان به گونه ای زیبا و هنری بیان می شوند و افزون بر این، به رشد علمی و فكری و گسترش واژگان و نیز تخیل كودكان كمك می كنند. چنین كاری با گزینش واژگانی كه متناسب سن كودك و توان درك و دریافت وی باشد، البته با بهره وری از شیوه ای زیبا مناسب و رغبت انگیز به فرجام می رسد.
نكته دیگر آن كه ادبیات كودكان چگونه می تواند شخصیت آنان را شكل داده یا تثبیت كند؟ پاسخ این پرسش آن است كه این مهم به گونه ای درونی و درمیان لایه های مسائل تربیتی، اخلاقی، علمی، فردی و اجتماعی و به شكل زیبایی كه عرضه می شود، پدیدار می گردد. این موارد را به گونه ای فهرست وار چگونه می توان برشمرد:
امكان رسیدن به جامعه ای سالم از طریق تربیت صحیح كودكان- رشد ذوق ادبی، هنری و زیبایی شناسی آنان- رشد حس و نیروی نقادی كودكان- جایگزین سازی واژه های درست و تقویت و ماندگارسازی گنجینه واژگان بچه ها- آموزش شیوه های درست سخن گفتن- آگاهی دادن به كودكان نسبت به مسائل پیرامون خودشان- توانمندسازی آنان برای دسته بندی دانش های مربوط به تاریخ، جغرافیا و به طور كلی علوم گوناگون و به تعبیری ارائه دانش ها به گونه ای شایسته به آنها- شناساندن شخصیت های برجسته ای كه می توانند الگوهایی برای كودكان به شمار روند- ارائه نمونه هایی از درست اندیشی در لابه لای مطالب مربوط به شخصیت های داستانی یا نمایش نامه ای - تقویت نیروی ابداع و نوآوری در كودكان- آماده سازی بچه ها برای نشان دادن تعهد در دنیای آینده، ازطریق شكل گیری وجودی انسانی فعال، اندیشمند و نوآور در عرصه های گوناگون زندگی- كاشتن نهال رفتارسالم و تشكیل عادت های درست اجتماعی- رشد توانایی شناخت كودك از پیرامون خویش در لابه لای پرورش قدرت دید دقیق- تقویت توانایی سخن گفتن، نوشتن و حفظ كردن مطالب- توجه دادن كودكان به انجام كارهای نیك و اعتلا بخشیدن به جایگاه آنان- تكیه بر ادبیات به عنوان ابزاری مهم در بهبودبخشیدن به برخی از نابسامانی های روانی هم چون خجالت یا دشمنی ورزیدن بیهوده و بی سبب- آموزش كودكان در زمینه چگونگی به كارگیری درست واژگان در گفتار و نوشتار- رشد نیروی تخیل وتقویت توان یادآوری كودكان- تثبیت اندیشه ها و اعمال دینی خالص و سالم- كمك به ایجاد و تثبیت جهت گیری های درست كودكان در زمینه های گوناگون- مددرسانی به شكل گیری عادات صحیح مطالعه- مشاركت در پرورش و رشد عقلی، روانی و اجتماعی كودكان- آماده سازی بچه ها برای برخورداری از استقلال شخصیت و پذیرش مسئولیت های گوناگون اجتماعی- ایجاد روح همكاری، همبستگی و هماهنگی و تقویت روحیه دوست یابی و ابراز علاقه به میهن و رشد انسان هایی برجسته و ممتاز- كمك به دوری از پلیدی ها و هواهای نفسانی و ایجاد لذت و آرامش روانی در كودكان- پرورش توانایی منطقی اندیشیدن و پی بردن به نتایج اندیشه ها و كردارها- پیشبرد اهداف و ایجاد نظم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی با دنیای تازه ای كه از كودكی آغاز می شود- كسب آگاهی از فلسفه ها و نظام هایی كه قادرند دنیا را تغییر داده و بهبود بخشند...
اكنون پس از شناخت اجمالی ادبیات كودكان از لحاظ تعریف و اهمیت آن، به اشاراتی در زمینه یكی از قالب های مهم آن یعنی قصه به گونه ای فهرست وار می پردازیم. مهمترین اهداف قصه های كودكان عبارتنداز:
كسب لذت و آرامش- به كارگیری و رشد نیروی خیال و قدرت ابتكار كودكان- پرورش ذوق هنری و حسی آنان- افزایش و گسترش گنجینه واژگان و توانایی شناخت مفردات، تركیبات و عبارت های تازه- جلب توجه كودكان به مسائل اجتماعی از طریق شركت در بازی ها و اجتماعات مفید و مناسب آنان- كمك به افزایش تجربه كودكان از طبیعت و دنیای بیرون و شناخت بیشتر دانش ها، مردم و... مددرسانی به كودكان در رویارویی با تجربه ها و مسائل تازه ای همچون به دنیاآمدن كودكی دیگر در خانواده... رفتن نزد پزشك، جداشدن از دوستان و مانند این ها.
شرایط گزینش قصه برای كودكان
از نظر محتوایی قصه باید به كودكان در زمینه پاسخ یابی نسبت به پرسش هایی كه دارد، شامل آگاهی های گوناگون، تفسیر مسایل طبیعی به گونه ای درست و علمی و دیگر پرسش های آنان، كمك كند.
هم چنین قصه باید تخیل كودكان را تقویت كرده و آنان را در فهم مسایل یاری برساند. قصه عموماً باید پایان خوشی داشته باشد، نسبت به زمان و مكانی كه قصه در آن اتفاق می افتد، ساكنان آن منطقه، فرهنگ، آداب و رسوم آنان آگاهی های مطلوبی در اختیار كودكان قرار دهد.
موضوع قصه نیز باید به گونه ای باشد كه ضمن وجود پیوستگی های لازم میان عناصر داستانی، ویژگی های فرعی قصه، فكر اصلی و هدف اساسی آن را تحت الشعاع قرار ندهد. هم چنان كه قصه نباید به مبالغه بیش از حد در زمینه دشواری ها، اندوه شدید و بیش از اندازه بپردازد.
گستردگی قصه و محتوای آن نباید فراتر از درك و دریافت عقلی كودكان باشد. بدیهی است هرگاه در قصه ای در این زمینه ها، نكته ومطلب یا فرجام نامناسبی وجود داشته باشد، والدین یا مربیان می توانند به تغییر آن مبادرت ورزند یا از كودكان بخواهند كه خودشان آن بخش ها یا پایان قصه را بسازند و تصویر كنند.
هم چنین محتوای قصه باید در بردارنده مسایل مورد توجه و علاقه كودكان و مبتنی بر تجربه های روزانه آنان باشد. به همین گونه محتوای قصه نباید آموزه های اسلامی را نفی كند و سرانجام محتوای یك قصه مناسب برای كودكان باید چنان باشد كه آنان را به پرسش و بحث و كنجكاوی و اندیشه وادارد و تنها به شكل یك خطابه و سخن رانی ارائه نشود.
شخصیت در قصه:
شخصیت در قصه ها نقش مهمی را برای كودكان بازی می كنند. در واقع كودكان با شخصیت ها همراه و به آنان شبیه می شوند و از رفتارشان الگو می گیرند. هم از این روی باید به هنگام گزینش قصه با دقت به جنبه ها و ابعاد گوناگون شخصیت های قصه توجه داشت. مهم ترین ملاك های مربوط به شخصیت عبارتند از:
این شخصیت ها یا قهرمانان قصه، در جهان كودكان و با آنان آشنا و مأنوس باشند و در حقیقت بچه ها با آن ها زندگی كرده باشند. مثلاً از افراد خانواده یا حیوانات یا دوستان كودكان یا از میان گل ها، پرنده ها و درختان- و مانند این ها- باشند. قهرمان ها و شخصیت هایی كه از لحاظ سخن گفتن، خندیدن و گریستن، بازی و سرگرمی و سایر مسایل زندگی به انسان ها شباهت زیادی داشته باشند.
دیگر این كه تعداد قهرمان ها یا شخصیت ها به اندازه ای باشند كه بتوانند در ذهن كودكان تثبیت شده و باقی بمانند. هم چنین این شخصیت ها مطلقاً تمثیلی و مجرد نباشند، بلكه چنان باشند كه بتوانند از ناراستی ها و نادرستی ها فاصله گرفته و به سمت و سوی نیكی ها و درستی ها گرایش پیدا كنند و در نهایت به برتری ها دست یابند.
هرگاه شخصیت های قصه، از جنبه های خوب و مثبتی برخوردار باشند؛ كودكان قادر خواهند شد كه از راه مقایسه، منفی ها و ناپاكی ها و پلیدی ها را بازشناسند و به درستی ها و خوبی ها و پاكی ها روی آورند. هم چنین ضروری است كه زنان و مردان قصه در مقاطع و موقعیت های گوناگون، قانون گرا بوده و توانایی حل مشكلات و به كارگیری اندیشه را دارا بوده، برای خانواده اهمیت و احترام قائل باشند و كار و تلاش را ارج نهند.
نكته دیگر آن كه شخصیت های قصه، كودكان را با انواع خانواده ها مثلاً خانواده های بدون فرزند یا تك فرزند و مانند این ها آشنا سازند. نیز لازم است این قهرمانان بازتاب دهنده راستین گروه های مردم مثل معلولان و بیماران و بیان گر نوع بناها، آداب و رسوم، پیشینه های فرهنگی و مانند این ها باشند. سرانجام، این كه شخصیت ها به گونه ای راستین جلوه گر شوند، تنها بر روی یك گروه از مردم متمركز نشوند و نژادپرستی و تعصب های ناروا را نفی كنند...
واژگان قصه:
شیوه شكل گیری و چگونگی بهره وری از واژه ها برای كودكان مبتنی بر بیان مقصود به گونه ای شوق انگیز و اغلب غیرمستقیم است. واژه ها در یك قصه خوب باید ویژگی هایی از این دست داشته باشند: نخست آن كه در قصه از واژه های درست بهره گرفته شود. دیگر آن كه واژه ها بر رفتار بچه ها تأثیر بگذارند. هم چنین تا جایی كه ممكن است برخوردار از آهنگ و موسیقی ]پنهان و آشكار[ بوده و جمله های آهنگین، زیبا، رسا، روان و كوتاهی را بسازند. هم چنین این واژگان با فرهنگ واژه های مورد استفاده كودكان هماهنگی داشته و معانی آن ها درخور فهم و درك گروه سنی مخاطب باشد.
شایسته است كه از به كارگیری واژه های دشوار و نامأنوس برای كودكان پرهیز شود. درعین حال از واژه های بسیار ساده و سطحی هم نباید استفاده كرد.
باید توجه داشت كه هرگاه طول قصه، مناسب مخاطب آن باشد، بهره گیری از سجع در نثر قصه، آن را برای كودكان جذاب تر و جالب تر می كند.
در نهایت، باید خاطرنشان ساخت كه هرگز از واژه های نامناسب برای كودكان و نیز از واژگانی كه دارای بار منفی محتوایی هستند [واژه هایی هم چون بدبخت، نادان و...] نباید استفاده كرد. درصورتی هم كه بهره گیری از چنین واژگانی به راستی ضرورت پیدا كند، می توان به گونه ای پوشیده و در پرده، واژگان مناسب دیگری را جایگزین آن ها كرد.
انواع قصه:
انواع قصه را می توان این گونه برشمرد:
الف- قصه هایی كه مربوط به فرهنگ كشورهای دیگر هستند.
ب- قصه هایی كه مربوط به شخصیت كودكان ما، فرهنگ و آیین آن هاست.
هم چنین در زمینه انواع دیگری از قصه، می توان به قصه های فكاهی، تخیلی، علمی، منظوم، قرآنی، مذهبی، تاریخی و... اشاره كرد.
بیان قصه (قصه گویی):
از آن جا كه كودكان كودك سراها [مهدكودك ها] هنوز توانایی خواندن را ندارند، مربیان بایدبه قصه خوانی یا قصه گویی برای آن ها بپردازند. قصه گویی نیز هدف ها و ویژگی هایی دارد كه مربی ها باید به آن ها آشنا باشد تا بتوانند به آسانی از عهده كار برآمده و پیام رسانی قصه را به گونه ای جالب، زیبا و تأثیرگذار به فرجام برسانند.
شیوه بیان قصه و انتقال ساده معانی، پیوند و علاقه میان مربیان و كودكان را عمیق تر می كند. هم چنان كه این كار فرهنگی[قصه گویی] یكی از مؤثرترین راه ها برای تثبیت عادت های خوب و مفید و افزایش توجه و دقت كودكان به شمار می رود.
برخی از اهداف قصه گویی این هایند:
قصه گویی به آفرینش فضای خوش بختی و بهره وری كودكان مددمی رساند، در شكل گیری و تداوم محبت و دوستی در دل و اندیشه های كودكان نقش مهمی دارد. به مهارت های خوب شنیدن[واژه ها و صداها] و درست سخن گفتن می افزاید و به یادگیری واژه ها و تركیب زیبای آن ها[در قالب جمله ها] به كودكان كمك می كند. شنیدن قصه، به ویژه هنگامی كه كودكان بتوانند ارتباطی میان نوشته ها [و تصاویر كتاب] با واژه هایی كه می شنوند برقرار سازند، آنان را به درك و فهم بیش تر و مطالعه بیش تر نیز برمی انگیزاند و راغب تر می سازد.
نكته های قابل توجه در قصه گویی:
قصه گو [مربی] باید پیش از پرداختن به قصه گویی، چند بار قصه مورنظر را بخواند. او باید توجه داشته باشد كه زمان بیان قصه [میزان حجم و اندازه قصه] درحد توان گوش سپاری كودكان باشد. هم چنین باید ببیند در چه بخش هایی از قصه، بچه ها می توانند [در نقل قصه] مشاركت كنند. مثل جمله های تكرار شونده یا پرسش هایی كه در قصه وجود دارد [و پرسش هایی كه مربی می تواند مطرح كند] و این كه چگونه می توان تصاویر قصه را به كودكان نشان داد- چون دیدن تصاویر برای بچه ها اهمیت دارد- توجه به چگونگی صدا در قصه، مثلاً صدای حیوانات، صدای آب و باد و باران و مانند این ها نیز ضرورت دارد.
قصه گو نیز باید واژه های دشوار و نامأنوس برای كودكان را در هنگام قصه گویی به واژه های آسان تری كه دارای همان معانی است تبدیل كند و درهر جا كه لازم است. برخی واژه ها را معنی و یا تفسیر كند. [مثلاً وقتی در قصه ای نام «كره اسب» به میان می آید برای بچه های كوچك تر توضیح دهد كه به بچه اسب، كره اسب می گویند...]
برای قصه گویی باید جایی درنظر گرفته شود كه از صداهای مزاحم به دور باشد و همه كودكان بتوانند قصه گو را به خوبی ببینند و صدایش را آشكارا بشنوند.
نكته دیگر این كه مربی یا قصه گو به راه هایی برای جلب توجه و دقت كودكان بیندیشد تا با بهره گیری از آن ها بتواند آنان را به پی گیری قصه و شنیدن و اندیشیدن درباره آن برانگیزاند. برخی از این راه ها و نكات عبارتند از:
وجود عواملی [در قصه] كه به دلیل ارتباط داشتن كودكان با آن ها در حوزه تجربی آنان باشد، مثل به دنیا آمدن كودكی در خانواده یا بارش شدید باران و مانند این ها.
نشان دادن تصویر روی جلد كتاب قصه یا برخی از تصاویر اولیه آن و طرح پرسش هایی برای توجه دادن هرچه بیش تر بچه ها به آن قصه [ پرسش هایی مانند این كه در این تصویر چه می بینید یا این تصویر شما را به یاد چه چیزی می اندازد...]
هم چنین خوب است مربی قصه گو پیش تر، برخی از چیزهای را كه در قصه وجود دارد، تهیه كند و آن ها را به بچه ها نشان دهد. مثلا اگر در قصه ای سخن از قطعه سنگی به میان می آید، او قطعه سنگ جالب و زیبایی را به همراه داشته باشد و هنگام قصه گویی از آن استفاده كند.
توضیح دادن درباره عنوان قصه، نویسنده و تصویرگر نیز می تواند برای كودكان، جالب و شوق انگیز باشد.
اجرا یا نمایش قصه:
به منظور ایجاد جاذبه و تأثیر بیش تر قصه، مربی یا قصه گو باید با توجه به شخصیت ها و كنش ها و واكنش های آنان، از تغییر صدا هم استفاده كند. به گونه ای كه عامل صدا، زمینه های تشویق و ترغیب هرچه بیش تر كودكان را به شنیدن قصه فراهم سازد. به همین گونه، قصه گو باید چنان به همه بچه ها توجه كند و چشم در چشم یكایك آنان بیندازد كه هر كودكی احساس كند قصه به خاطر او و برای او گفته می شود. هم چنین چهره قصه گو باید نشان گر شادمانی و اندوه، یا ترس موجود در قصه باشد. البته در این زمینه به مبالغه بیش از اندازه هم نیازی نیست.
به هنگام قصه گویی، سكوت در برخی جاهای قصه ضروری است. سكوتی كه به نقص قصه نینجامد. مثلا سكوت در زمانی كه بخشی از قصه پایان می یابد و بخش دیگری از آن آغاز می شود، یا سكوت در جایی كه باید پرسشی مطرح شود یا بچه ها برای پیشبرد قصه، نقشی را ایفا كنند.
لازم است قصه گو به میزان توجه كودكان نسبت به قصه، حساس بوده و توانایی تغییر مسیر و موضوع قصه را به هنگام ضرورت، داشته باشد و در واقع هنگامی كه احساس كرد نقل قصه برای بچه ها خسته كننده و ملال آور شده، بتواند راه هایی برای مشاركت فعال بچه ها و برانگیختن توجه و دقت آنان به پی گیری قصه را پیدا كند.
نكته دیگر آن كه قصه گو باید اشراف كاملی بر تمامی فضاهای قصه موردنظر و حتی به جوانب قصه های دیگر هم داشته باشد و تنها به حفظ كردن جمله ها مبادرت نورزد!
فعالیت های پس از قصه گویی:
بازپرسی از بچه ها در زمینه مسایل مربوط به قصه گفته شده، مانند این كه به جز عنوان فعلی قصه، چه عناوین دیگری می توان برای آن درنظر گرفت؟ یا اگر شما به جای فلان شخصیت قصه بودید، چه می كردید؟ و پرسش های دیگری از این دست، از سوی مربی یا قصه گو، می تواند بچه ها را به بیان تجربه ها و ایده های خود درباره موضوع موردنظر تشویق كند. حتی فراتر از موضوع قصه، مربی می تواند با طرح پرسش هایی مثل این كه اگر موضوع این قصه مثلا جشن تولد یكی از بچه ها بود، شما آن را چگونه بیان می كردید؟ یا: اگر مامان وسایل شما را به برادر كوچك ترتان می داد، چه احساسی داشتید؟... به پویایی هرچه بیش تر كودكان و به پرورش توانایی ها و تخیلات آنان، كمك كند، به گونه ای كه اگر قصه مثلا پیرامون پختن غذایی بوده است، نشاط حاصل از آشپزی و تهیه آن غذا، به كودكان منتقل شود! یا اگر قصه درباره سفر با هواپیما بوده، شادمانی حاصل از مسافرت هوایی را در كودكان به وجود آورد.
به انجام برخی فعالیت های دیگر در زمینه شناخت شخصیت ها [ از طریق بازی بچه ها در نقش آنان] با توجه به مسایل تازه موجود در قصه، هم چون كشیدن تصاویری از قهرمان ها یا مكان وقوع قصه یا رنگ آمیزی آن تصاویر، همچنین برپایی مسابقه یا بازی بر پایه موضوع قصه، نیز می توان اشاره كرد.
تشویق كودكان به بازگویی قصه:
قصه گو می تواند زمینه های اجرای نمایش موضوع قصه را با دادن نقش های موجود در قصه به كودكان، فراهم سازد، یا از آن بخواهد درجای خود بنشینند و قصه را بار دیگر برای دوستان شان نقل كنند.
هم چنین او می تواند با طرح پرسش هایی همانند این كه: فلان شخصیت در قصه تو چه كسی بود؟ یا در آغاز قصه چه اتفاقی افتاد؟ پس از آن چه شد؟ چرا فلان شخصیت آن كار را كرد؟... و بچه ها را در تداوم بهره گیری از اهداف قصه گویی و رسیدن به استقلال و توانایی ابراز وجود [ از طریق مشاركت در فعالیتی جمعی، توانایی اظهارنظر گسترش زاویه دید و افزایش توجه و...] مدد برساند.
ادبیات کودک چیست
ادبیات كودكان شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان است. ادبیات كودكان عبارت است از تلاشی هنرمندانه در قالب كلام، برای هدایت كودك به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر، ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افكار به وسیله كلمات در اشكال و صورت های گوناگون.
ادبیات، كودك را در همه اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتكار و ابداع به او می بخشد. داستآنها و اشعاری كه كودكان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فكر و روحیه آنان می گذارد و ایشان را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درك و فهم مشكلات زندگی آنان را یاری می كند.
ادبیات كودك، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش قاطعی دارد.
هدف های برنامه ادبیات كودكان در آموزش و پرورش دوره ابتدایی عبارت اند از:
۱. كمك به پرورش قدرت بیان و عواطف و افكار كودكان.
۲. تقویت و پرورش نیروی تخیل در كودكان.
۳. تحریك قوه ابتكار و ابداع در كودكان.
۴. ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در كودكان.
در تعریف ادبیات كودكان می توان گفت: مجموعه نوشته ها، سروده ها و گفتارهایی است كه از طرف بزرگسالان جامعه برای استفاده خردسالان فراهم می آید، یا خردسالان خود خالق آن هستند.
۵. رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
۶. برآورده كردن نیازهای عاطفی كودك و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
نظرات شما عزیزان: